فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 29 روز سن داره
محمد کوچولومحمد کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

♥قصه های فاطمه ناناز و داداش محمد♥

سفر بهاری

سیزده به در بهار امسال با عمه و زن عمو و دختر عمومها و مامان بزرگ و بقیه رفتیم به یکی از سرسبزترین مناطق استان که تو حسابی بین گلها و سبزه ها چرخیدی و کیف می کردی. اصلا نفهمیدیم چجوری روزمون تموم شد. این هم تعدادی از عکسای خوشگلت که  بدون شرحه   الهی من قربون اون خنده نازت عزیزم. عشق مامان. نفسم. خدا همه ی بچه ها رو واسه مامان و باباهاشون نگه داره تو رو هم برای ما شکوفه ی گیلاسم ...
28 مرداد 1393

تولد گذشته دخملی

سلام ی به گرمای تابستون جنوبی که توش هستیم دختر گلم چند وقته بخاطر.... نمی تونستم بیام ولی الان که دوباره برگشتم می خوام باز هم خاطرات قشنگ با تو بودن رو اینجا بذارم تا موندگار بشه واسم و هیچ وقت فراموشش نکنم. اما چند ماهی که نبودم اول از تولدت که دهم فروردین بود شروع می کنم. یه جشن کوچولوی خانوادگی داشتیم و این هم از کادوهات که فقط مال مامانی و باباییه.      این گردنبنده با طرح نخل انتخاب خودت بود گلم از این یکی هم خوشت اومد اما چون بابایی برات بزرگ گرفته بود ناراحت شدی و گفتی. "بابایی این که خیلی بزُگه"  بابا هم خندید و گفت: بابایی چون دبی بودم و خودت نبودی همرا...
27 مرداد 1393

ما برگشتیم

سلاممممممممممممممممم   ما بالاخره برگشتیم  و البته توی یه پست ویژه دلیلی غیبتمون رو می ذارم حالا جدیدترین عکس دخملی گلم که ماشالله بزرگ شده دختــــــــــــــــرم دوستت دارم  ...
23 مرداد 1393
1